مرگ ر دنیا
آمريکاييها خوب نميميرند
بر اساس آمارها 75درصد از آمريکاييها آرزو دارند در خانه و در کنار آنان که دوستشان دارند چشم از دنيا ببندند اما فقط 25درصد از مردم آمريکا به اين آخرين آرزوي زندگيشان ميرسند و بيش از 50 درصد در اطاقهاي مراقبتهاي ويژه، گرفتار در بين انبوه سيمها و لولهها، در حاليکه لولههاي غذادهنده آزارشان ميدهند و زير چشم يک پرستار يا پزشک غريبه يا در آسايشگاههاي سالمندان به پايان راه ميرسند، يعني به رغم پيشرفتهاي چشمگير علم پزشکي در ايالات متحده، آمريکاييها خوب نميميرند، يا به بيان بهتر آنگونه که ميخواهند نميميرند.
آمارهاي دقيقي وجود ندارد که بر اساس آنها بتوان ثابت کرد کيفيت زندگي پزشکان در مراحل پاياني حيات بهتر از بقيه مردم است اما به طور قطع ميتوان گفت آنان براي پايان راه برنامهريزان هوشيارتري هستند.
به بيمار راست بگوييد
بيماران و خانوادههاي آنان همواره هزينههاي اقتصادي و عاطفي گزافي براي مرگهايي دشوار تقبل ميکنند. طرح اطلس دارتموث که دادههاي درمان را گردآوري و تحليل ميکند، ميگويد سالانه 17 درصد از بودجه 550 ميليارد دلاري مديکر (بيمه سالمندان) براي بيماراني هزينه ميشود که 6 ماه آخر زندگي خود را ميگذرانند. يکي از پژوهشگران ارشد طرح ميگويد: «ما نتوانستهايم هزينههاي مراقبتهاي پايان عمر بيماران را کاهش دهيم. هزينههاي مراقبتهاي ويژه همچنان در حال افزايش است. بين سالهاي 2007 تا 2011 پولي که مديکر براي 2 سال پاياني عمر بيمهشدگان خود هزينه کرده، 13 درصد بيشتر شده و در حال حاضر براي هر بيمار به 70 هزار دلار رسيده است. شواهد نشان ميدهند ميتوان اين وضعيت را تغيير داد، در صورتي که پزشکان اولويتهاي بيماران خود را محترم بدارند و اطلاعات درستي درباره پيشآگهي و گزينهها و نتايج درمان در اختيار آنان بگذارند. گاه حتي پزشک با علم به اينکه شانس بهبودي پس از درمان فقط 20درصد است به بيمار اميدهاي واهي ميدهد و او را گمراه ميکند.» متخصصان طب تسکيني ميگويند حتي بيماران بافرهنگ هم اگر دادههاي درستي از آنچه قرار است پس از درمان برايشان اتفاق بيفتد نداشته باشند ممکن است درباره فوايد و نتايج روشهاي مداوا به اشتباه دچار شده و در نهايت حياتشان به گونهاي ناخوشايند تمام شود؛ يعني در سيسييو. يک بيمار بايد بداند که «باشد! يک دور ديگر شيميدرماني را تحمل ميکنم» يا «فلان روش درمان را هم امتحان ميکنم» يعني چه.
دکتر کنت زايسلر که هم پدرش پزشک بوده و هم دو فرزندش پزشک هستند، 30 سال تمام بيماران سرطاني را درمان ميکرد تا اينکه پي برد خود به تومور مغزي مبتلاست و جراح معالجش توانست تومور را خارج کند. 18 سال بعد که عارضه دوباره عود کرد، دکتر زايسلر سخت با عمل جراحي دوباره که ممکن بود باعث فلج شدن نيمي از بدنش شود، مخالفت کرد. اما چند ماه بعد از آن پس از انجام يک بيوپسي ساده ديگر نتوانست نيمي از بدن خود را حرکت دهد. وي در اين باره با عصبانيت ميگويد: «وقتي پزشک بيمارانم بودم، هميشه به اين نداي دروني گوش ميدادم و سعي ميکردم بيمار را به راه آزمايشها يا درمانهاي پرمخاطره نيندازم. اما خودم نتوانستم به صداي غريزهام گوش بدهم و بگويم نه! من اين بيوپسي را انجام نميدهم.» اما دکتر زايسلر خود ميداند که گفتن «نه» تنها به معناي پايان يک روند درماني نبود، با گفتن «نه» وي در واقع در برابر خانوادهاش ميايستاد که از او انتظار داشتند تمام تلاشش را براي درمان و براي بيشتر ماندن با آنان به کار گيرد.
دکتر تنو، استاد دانشکده پزشکي براون، ميگويد: «گاه حتي خانوادههايي مانند خانواده زايسلر از گفتگو بين خود و با پزشک معالج درباره جوانب مرگ اجتنابناپذير بيمارشان خودداري ميکنند.» و ادامه ميدهد: «ما هر هزينهاي را براي يک روز بيشتر زندهماندن در بخش مراقبتهاي ويژه تقبل ميکنيم اما براي فهماندن تبعات احتمالي روشهاي درمان در مراحل پاياني حيات هزينهاي نميکنيم. به پزشکان براي درمانهاي پيچيده بيفرجام پول ميدهيم اما براي گفتوگو با بيمار بهمنظور روشن کردن نتايج درماني پيش از شروع پولي پرداخت نميشود.»
رفتن به سوي مرگ باافتخار
بهنظر ميرسد باورهاي جامعه آمريکا درباره گزينههاي مراحل پاياني حيات آرام رو به تغيير است. آمارهاي مديکر نشان ميدهند از حدود يک دهه قبل تعداد آمريکاييهايي که در بيمارستان فوت کردهاند حدود 10 درصد کمتر شده و همزمان در مراقبتهاي خانگي افزايش نسبي ديده ميشود. در کنار اين دگرگوني حوزههاي عمل طب تسکيني با انجام خدماتي که بيشتر بيمارستان بزرگ ارائه کردهاند گسترش يافته است.
برخي سياستگذاران حوزه سلامت عقيده دارند با اجرايي شدن «برنامه عمل درمان قابل پرداخت» و نيز وضع برخي جريمهها ميتوان کيفيت مراقبتهاي پزشکي پايان عمر را بهبود بخشيد. آنان ميگويند با انجام برخي اقدامات بيماران ميتوانند پايان حيات خود را با آرامش بيشتر و بيرون از بيمارستان سپري کنند. از نظر فرهنگي هم به نظر ميرسد تغييراتي رخ داده باشد؛ از جمله آنکه هر روز به تعداد سازمانها و سايتهاي غيردولتي که به فعاليت در زمينه مراحل پاياني حيات بيماران روي ميآورند اضافه ميشود.
دکتر مککينلي که خود ميدانست چيزي به پايان عمرش نمانده از جمله اين افراد بود. هر روز بيماران و دوستان زيادي به در خانه او ميآمدند تا درباره تجربه مشترکشان، يعني رفتن به سوي مرگ، با هم گفتوگو کنند. او که نميخواست حتي به قيمت چند روز زندگي پردرد و رنج بيشتر در شرايط دشوار بيمارستان به آخر راه برسد به خانه آمد تا با مردم حرف بزند، در کنار خانوادهاش باشد، بنويسد و به گلدانهايش آب بدهد و در يک کلام همانگونه که ميخواست بميرد. وي هرگز از تصميمش پشيمان نشد و در نوامبر سال گذشته در خانه خود از دنيا رفت.
برچسب : نویسنده : خرید ارزان ومطمئن دستگاه پروتز لب frosh20 بازدید : 378